ツخاطرات نگارمツ

  سلااااام ...!! 

 سلامی بگرمی آفتاب وبه نرمی مهربانی!!! 

 دوستای خوب ومهربونموووون  مآ آآآآمددددیمممم بایه خبری خ و ش  

 قبل از هرچیزی ولادت باسعادت آقا امام زمان رو به همتون تبریک میگم 

امیدوارم انشالا شاهد ظهور امام مهربونمون باشیم وبه همدیگر پیام تبریکی آمدنشونو بدیم

و!ینکه شماعزیزان هم همراه خانواده و فرشته هایی کوچکتون به هرچی میخوایین برسین 

اول اینکه ماه گذشته روزتولد اقا امام جواد وتولد همسرم جواد

خبرخوش قبول شدنمون رو وکیلمون داد بعد از سه ساله که آمدیم آلمان

وجریان پناهندگی بلاخره اقامت آلمان رو دریافت کردیم

این مدت بدون هیچ مدرکی بودیم حتی همسرم ومن نمیتونستیم گواهینامه مونوبگیریم

ازین پس درسمونو انشالامیخونیم گواهینامه میگیریم

واجازه سفربه هرجایی رو داریم آسیا اروپا انگلیس وتمام مزایایی یک شهروندآلمانی روداریم

بعد بادوستان اینجا وفامیل  که ایرانن ازطریق اینترنت جشن گرفتیم

ومنوهمسرم بعد سه سال درست وحسابی لبخند زیبایی مادرپدرمونو دیدیم

 ولی قبولی نگارجان بامانیامد خوشی مون هنوز کامل نشده بود

 بعضیا میگفتن 2 ساله پاسشون آمده ولی هنوزبه بچه شون نیآمده

میگفتن  باید صبرکنی به اونم میآد چون نگار اینجابدنیآ آمده و پرونده اش جداست 

ولی خداروشکر یه ماه نگذشت اقامت نگارخانومم آمد دقیقن دیروز صبح تولد امام زمان

وعیدیمونو ازآقاگرفتیم ....!!

خدایآ کمک کن همه به مراد دلشون برسن

 انشالاکه بزودی بیاییم پابوس آقاامام رضا بزرگترین آرزومه وخانواده مونوهم ببینیم

ای بهــــار آرزوی نســـل فردا،دختــــ♥ــرم

 ای فــ ــروغ عشـــق از روی تــ♥ـو پیـــــدا، دختـ♥ــرم

چشـــم وگوش خویش را بگشا کـــز راه حســد

 نشکنــد آیینه ات را چشـــم دنیا، دختــ♥ـرم

دســت در دســت حیا بگـــذار وکوشش کن مدام

 تا نیفتـــی در راه آزادی از پا، دختــ♥ــرم

کوه غم داری اگر بر دوش دل 

 دم مزن تا می توانی از دریغا، دختــــ♥ـرم

با مدارا می شوی آسوده دل،پس کن بنا

 پایه رفتار خود را بر مدارا، دختــ♥ــرم

اولین روزای نشستن نگارجون

الهی قربونت بشم من چهارماهت بیشترنبود

تازه برای دومین بار کچلت کردن بابا چون رشدموهات زیادبشه

دخمل نازنینم این عکست مربوط به اوایل سینه خیز رفتنته،

خیلی بامزه بود ... رو زمین سر میخوردی و تند تندمیخزیدی

نشسته رونیمکت تنهایی ای جانم به فدایی تو  :)

اینجا تازه قایم موشک یادگرفته بودی خیلی ذوغ زده شده بودی

زیرپتوت قایم میشدی ویهومیامدی بیرون میگفتی دکککککی

سلام ..

سلامی به طراوت باران

سلامی به لطافت شکوفه های بهاری 

تقدیم به تمام دوستان گل

امیدوارم ایام عید و دیدو بازدید بهتون خوش گذشته باشه

به ماکه خدارو شکرخیلی خوش گذشت جاتون خالی

رفتیم هلند خونه برادرشوهرم ...

خیلی شهر زیبا وباصفایی دارن روزسیزده هم اونجابودیم

نگارجون تاحالاپسرعمو ودخترعموهاشو ندیده بود 

حسابی بهش خوش گذشت تا دلش خواست بازی کرد

15 روزاونجابودیم اینقد به خانواده برادرشوهرم وخودمون خوش گذشت

که دلمون نمیخواست ازهمدیگه جدابشیم  

همسرم وبرادر شوهرم ارگ میزدن ومیخوندن برای تفریح

نگارجونی هم یه وسیله برمیداشت میزدپشتش وهمراهیشون میکرد

اینجاهم کمکشو ازما دریغ نکرد وهمراهی میکردبرای پختن کبابها

البته بیشتر تو دست وپا بود وروجک تا کمک کردن

نگارخانوم وسهیل پسرعموش درحال خرید عینک وبقیه چیزها

نگارجان ازبین اون کیفهاهم اون hello kitty روپسندید

 کنارنگار دخترعموش معصومه 

اینجاهم هردو تا گیرداده بودن به این سگ بدبخت

سلام عرض میکنم خدمت مامانیهای گل 

وکوچولوهایی شیرین و دوست داشتنی شون 

بعدعرض سلام خسته نباشیدمیگم

بابت کارهایی زیادخونه وخونه تکونی...

بهار وسال جدیدتون هم پیشاپیش مبارک    

خوب طبق معمول مروری میکنم برخاطرات نگارخانوم  

حرف زدنایی این دخترخانوم ما خیلی خوشمزه شده یکم جمله بندی میکنه 

ولی هنوز هم بعضی کلمات رو اشتباه تلفظ میکنه ولی خیلی بامزه س

کلماتی که اشتباه تلفظ میکنه ازین قبیل هستن.. 

1.کوچولو.....چوکولو

2.فهمیدی؟........شمیدی؟

3.کثیف......کفیث

4.مکی ماوس.......مکی نوس

مارک  hellokitty  & mikimaus  رویادگرفته 

لباس یا کفش کوچولوهارو میبینه میگه این مارکش هلو کیتیه یا...

درحال بازی دستش ناگهانی میخوره صورتم میگم وااای دردم گرفت

همون قسمتو میبوووسه میگه خوب شد خوب شد ؟؟  آری ؟ 

همیشه ازم میپرسه مامانی دوسم داری 

میگم آری ...

میگه چندتا

میگم 6 تا

حالا چرا6تا نمیدونم 

خودش عدد6رو دوست داره میگه 6 تا دوست دارم

خودشم دم به دقیقه بااون صدای ناز کودکانش بهم میگه 

مامانننییییییی   میگم جاااانم 

میگه دوستت دارم من زیااااااااد 

میخواییم تو انجام کاری کمکش کنیم ازقبیل کفش پا کردن  

جوراب پوشیدن و....ناراحت میشه و میگه نکککککن من خودم هاد ( یاد) دارم

واینک چند تا از عکسهایی که از قبلناست وتاحالا نذاشته بودم

دیگه تموم شددد

باز سال جدید منو دخترم با خاطرات خبرها وتصاویر جدید درخدمتتون هستیم

همه شما عزیزانم روبه خدایی مهربان میسپارم 

زندگیهاتون سراسر شادی وخنده 

سال جدید بهار وهمچنین چهارشنبه سوریتون پیشاپیش مبااااارک

خدایا من کودکم ....

مادرم می گه همه چیز دست توست.

می گه تا تو نخوای حتی برگی از درخت نمی افته.

خدا جونم یه شب فقط یه شب توی خوابم

بیا آخه خیلی دوست دارم نقاشیت کنم و عکستوبچسبونم کنار تختم

تا از هیچی نترسم و راحت بخوابم.

خدا جونم قول می دم یه روز جبران همه ی خوبیهاتو بکنم

قول می دم دکتر بشم و اگه مریض شدی خودم خوبت کنم

به داداشمم می گم پلیس بشه تا اگه کسی خواست بدزدتت دستگیرش کنه.

خدا جونم دوست دارم.

قاصدک کوچولو یادت نره حرفایی که تو گوشت گفتم و به خدا بگی.

حالا برو فوت....

نگار عزیز دوستت داررررم خیلی زیااااد

امروزدخترم 2سال و2ماه و2روزش شده♡♡♡ مبااااارککککه عزیزم

سلااااام نفسم عشقم عمرم ارزویم امیدم...

بازم رسیدیم بایه پست جدید ومروری برخاطرات وپیشرفتهایی جدیدت

اول ازهمه علاقه زیادی به نقاشی کشیدن پیدا کردی تاحدی که ازخواب پامیشی 

سراغ کیفتو میگیری ومیگی نقاشی وکیف کووو..

خودخار(خودکار)وممادم(مداد)کوو

رو دفترت خطخطی میکنی ومیگی

چش چش دوابلو    مماخ دهن یه گوردو 

 روزا باخودت میگی دختلی دارم شاه نناره صولتی داره ماه نداله

این اواخر در طول روز خودت بازی میکنی دیگه اذیتم نمیکنی که بیا بازی

باعروسکت حرف میزنی 100بارلباسشو درمیاری

بعد ازعروسکت میپرسی سرده آ آ ؟؟آیی(اره)

و دوباره لباسو تنش میکنی وازش میپرسی خوب شد آیی..همینطوری ادامه داره

وبهش غذامیدی اب میدی وباگوشیت زنگ میزنی وبه عروسکت میگی بیا الو کن

منم که غرق این شیرین کاریهات میشم وساکت نگات میکنم و لذت میبرم

ماشالا حرف زدنت خیلی خوب شده

وقتی به حرف زدنت موقع بازی کردن دقت میکنم

میبینم کامل احوال پرسی میکنی ومیگی

سلام .خوبی سلامتی.چه خبر .خوبم .ممنون.

این عکس مال چند روز پیش همراه باباجون رفتی یکم بیرون دور بزنی 

واین عکس رو ازت گرفتن

 علاقه زیادی به انار داری زود زود دریخچال روبازمیکنی

و درخواست انارمیکنی 

واینکه بردیمت دکتر برای چکاب ..دخترنازنینم ساکت تو اطاق انتظار

نشستی به نقاشی کشیدن تا نوبتت بشه

 و اینکه بعد یه ماه برف طولانی هوای خیلی خوبی شد

آب وهوایی اینجا آدموغافلگیرمیکنه یه روزسرده سرد یه روز گرم

خلاصه رفتیم یه دوری زدیمو عکس گرفتیمو از کنارهم بودنمون لذت بردیم

 و دیگه چه گذشت در این ماه......آهان

بامامانی وباباجون رفتی خرید یکم لباس خریدم وتوهم ساکت نشستی

خریدام تموم شد و بردیمت اسکی پلاتس یکم بچه هارو تماشاکردی

 دلنوشت: از شروع نفسهای حضرت آدم

تا پایان نفسهای آخرین آدم دوستت دارم

دوستت دارم کودکانه تر از آنچه فکر کنی